شراب نور ، زندانی
به خُم بود
سپاه دیو ، مست اُشتلم بود
اگر نامت سلیمانی
نمیکرد
شرف بی خاتم خون تو گُم بود
... و باز مغناطیس قلوب و رستخیز ارواح ...
... اینک اربعین
...
...
اینک کربلاء ...
... وَ
بَذَلَ مُهْجَتَهُ
فیکَ ، لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ
مِنَ الْجَهالَهِ وَ حَیْرَهِ الضَّلالَهِ ...