صبح قریب

صبح قریب
آخرین مطالب

۱۴ مطلب با موضوع «مهدویات» ثبت شده است

دلم قرار نمی گیرد از فغان بی تو

سپندوار ز کف داده ام عنان بی تو

ز تلخ کامی دوران نشد دلم فارغ

ز جام عشق لبی تر نکرد جان بی تو

چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلی

پر است سینه ام ز اندوه گران بی تو

نسیم صبح نمی آورد ترانه شوق

سر بهار ندارند بلبلان بی تو

لب از حکایت شبهای تار می بندم

اگر امان دهدم چشم خون فشان بی تو

چو شمع کشته ندارم شراره ای به زبان

نمی زند سخنم آتشی به جان بی تو

ز بی دلی و خموشی چون نقش تصویرم

نمی گشایدم از بی خودی زبان بی تو

عقیق سرد به زیر زبان تشنه نهم

چو یادم آید از آن شکرین دهان بی تو

گزارش غم دل را مگر کنم چو "امین"

جدا ز خلق به محراب جمکران بی تو


ا

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۷:۲۳
حسام الدین

ابی بصیر از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل کرده که حضرت ـ علیه السلام ـ فرمودند : إِنَّ أَصْحابَ مُوسی ابتُلُوا بِنَهَرٍ وَهُوَ قَولُ اللَّهِ ـ عزّوجلّ ـ : « إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِیکُمْ بِنَهَرٍ » وَ إنَّ أَصْحابَ الْقائِمِ یُبْتَلُونَ بِمِثْلِ ذلِکَ ... اصحاب موسی ـ علیه السلام ـ به نهری مبتلا شدند [یعنی رود نیل] و آن معنای کلام خداوند عزّوجلّ است که فرمود : خداوند شما را به رودخانه مبتلا فرمود و اصحاب قائم ـ علیه السلام ـ نیز به مثل آن مبتلا میشوند. غیبت طوسی فصل هشتم حدیث491. فافهم و تدبر.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۲ ، ۱۶:۴۲
حسام الدین

  احادیث دلالت دارند بر اینکه بزرگ شدن و تعلیم و تربیت سفیانی و نیز کشتار او به شکلی غربی و از ناحیه ایشانست چنانچه در غیبت طوسی ص278 از بشر بن غالب به صورت مرسل وارد شده که :  « حدّثنا جعفر بن سعد الکاهلی، عن الأعمش، عن بشر بن غالب قال : یقبل السفیانی من بلاد الروم منتصراً فی عنقه صلیب وهو صاحب القوم ... بشر بن غالب [که از اصحاب امام حسین و امام زین العابدین علیهما السلام بوده] میگوید : سفیانی با دین مسیحیت از منطقه روم میآید، در گردنش صلیب بوده و بزرگ مردمان خودش خواهد بود.» این روایت دلالت دارد که وی ( سفیانی ) مسیحی است هرچندکه رگ و ریشه اش مسلمان است و تعبیر « یقبل السفیانی من بلاد الروم » بدان معناست که وی از بلاد غربی بسوی ناحیه شامات ( سوریه و اردن و فلسطین ) می آید و پس از آن حرکت خود را برای سلطه بر آن مناطق آغاز میکند. همچنین این روایت برسرسپردگی سیاسی او نسبت به غربیها و یهود دلالت دارد و ازین رو با حضرت ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ که دشمن روم یا همان غربیهاست و با قوم ترک و هم پیمانان ایشان که احتمال میرود قوم روس باشند میجنگد. عصر ظهور آیت اله علی کورانی ص86 .

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ دی ۹۲ ، ۲۱:۰۶
حسام الدین

مثل هر بار برای تو نوشتم :

دل من خون شد ازین غم ، تو کجایی؟

و ای کاش که این جمعه بیایی!

دل من تاب ندارد ، همه گویند به انگشت اشاره ، مگر این عاشق دلسوخته ارباب ندارد؟

تو کجایی؟ تو کجایی...

و تو انگار به قلبم بنویسی :

که چرا هیچ نگویند

مگر این منجی دلسوز ، طرفدار ندارد ، که غریب است؟

و عجیب است

که پس از قرن و هزاره

هنوزم که هنوز است

دو چشمش به راه است

و مگر سیصد و اندی نفر از شیفتگانش ، زیاد است

که گویند

به اندازه یک «  بدر  » علمدار ندارد!

و گویند چرا این همه مشتاق ، ولی او سپهش یار ندارد!



۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۲ ، ۱۶:۵۳
حسام الدین

بر هم زنید یاران این بزم بی صفا را

مجلس صفا ندارد بی یار مجلس آرا

 

بی شاهدی و شمعی هرگز مباد جمعی

بی لاله شور نبود مرغان خوشنوا را

 

بی نغمة دف و چنگ مطرب به رقص ناید 

وجد سماع باید کز سر برد هوا را

 

جام مدام گلگون خواهد حریف موزون

بی می مدان تو میمون ، جام جهان نما را

 

بی سرو قد دلجو ی ، هرگز مجو لب جوی

بی سبزه خطش نیست آب روان گوارا

 

بی چین طرة یار ، تاتار کم زیک تار

بی موی او به موئی هرگز مخر ختا را

 

بی جامی و مدامی هرگز نپخته خامی

تاکی به تلخکامی سر می بری نگارا

 

از دولت سکندر بگذر ، برو طلب کن

با پای همت خضر ، سر چشمة بقا را

 

بر دوست تکیه باید ، بر خویشتن نشاید

موسی صفت بیفکن از دست خود عصارا

 

بیگانه باش از خویش و زخویشتن میندیش

جز آشنا نبیند دیدار آشنا را

 

پروانه وش ز آتش هرگز مشو مشوش

دانند اهل دانش عین بقا ، فنا را

 

داروی جهل خواهی بطلب ز پادشاهی

کاقلیم معرفت را امروز اوست دارا

 

عنوان نسخه ی غیب ، سر کتاب لاریب

عکس مقدس از عیب ، محبوب دلربا را

 

آیینة تجلی ، معشوق عقل کلی

سرمایة تسلی ، عشاق بینوا را

 

اصل اصیل عالم ، فرع نبیل خاتم

فیض نخست اقدم ، سر عیان خدا را

 

در دست قدرت او ، لوح قدر زبونست

با کلک همت او ، وقعی مده قضا را

 

ای هدهد صبا گوی ، طاووس کبریا را

بازا که کرده تاریک ، زاغ و زغن فضا را

 

ای مصطفی شمایل ، وی مرتضی فضایل

وی احسن الدلائل ، یاسین و طا و ها را

 

ای منشی حقایق ، وی کاشف دقایق

فرماندة خلایق ، رب العلی علی را

 

ای کعبة حقیقت ، وی قبلة طریقت

رکن یمان ایمان ، عین الصفا صفا را

 

ای رویت آیة نور ، وی نور وادی طور

سر حجاب مستور ، از رویت آشکارا

 

ای معدلت پناهی هنگام دادخواهی

اورنگ پادشاهی ، شایان بود شما را

 

انگشتر سلیمان شایان اهرمن نیست

کی زیبد اسم اعظم ، دیو و دد و دغا را

 

ای هر دل از تو خرم ، پشت و پناه عالم

بنگر دچار صد غم ، یک مشت بینوا را

 

ای رحمت الهی دریاب مفتقر را

شاها به یک نگاهی بنواز این گدارا

 

اثر طبع مرحوم علامه شیخ محمد حسین غروی اصفهانی ( قدس سره )




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۲۰:۵۱
حسام الدین

عَنْ أبِی عَبْدِالله ـ علیه السّلام ـ قالَ : مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَکونَ مِنْ أَصْحابِ الْقائِمِ فَلْیَنْتَظِرْ وَ لْیَعْمَلُ بِالْوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الْأَخْلاقِ وَ هُوَ مَنْتَظِرٌ فَاِن ماتَ وَ قامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ کانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَکهُ ... حضرت امام جعفر صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند : کسی که دوست می دارد از اصحاب امام قائم بشمار آید، پس در انتظار بسر ببرد و ورع و پارسایی را پیشه خود سازد و به محاسن اخلاق بپردازد، این چنین کسی را منتظر گویند و اگر بمیرد در حالیکه امام خود را زیارت نکرده باشد، پاداش وی بسان کسانی است که در رکاب امام حضور دارند. مستدرک سفینه البحار، ج 6 ، ص 184.

علیکم بالمجاهده ، فان النفس لاماره بالسوء.


۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۲۳:۳۰
حسام الدین

 


تشرف اسماعیل هرقلی به محضر حضرت ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء

 علی بن عیسی در کتاب کشف الغمّه نقل کرده که که او را اسماعیل بن حسن هرقلی میگفتند. زیرا از قریه ای بود از توابع حلّه که آن را هرقل گویند. و آن مرد در زمان ما وفات کرد. لکن من خود او را ندیدم بلکه جماعتی از برادران دینی من آن واقعه را به من خبر دادند، و نیز پسر او شمس الدین از برای من نقل کرد که والد من ذکر نمود : در ایام جوانی در ران چپ من قرحه ای به مقدار یک قبضه نمایان گردید و در فصل بهار منفجر میشد و از آن چرک و خون بیرون میآمد و درد و اَلَم آن مرا از بسیاری کارها مانع میگردید و آلودگی آن زحمت میداد. روزی از هرقل که محل اقامت من بود به حلّه آمده به خانه سید سعید رضی الدین علی بن طاوس رفته [از] درد خود به او شکایت کردم و اظهار اراده معالجه نمودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۲ ، ۱۸:۱۵
حسام الدین

می‌شود پنجره‌ ها باز اگر برگردی

و زمین غرقه آواز اگر برگردی!

باغ، باز آمدنت را به همه می‌گوید

آه، ای سرو سرافراز اگر برگردی!

باز می‌گردد آخر به زمین سر سبزی

می‌تپد قلب زمان باز اگر برگردی!

رخت می‌بندد از این آینه تاریکی‌ها

روشنی می‌شود آغاز اگر برگردی!

با تو این پنجرة ابری من خواهد دید

آسمانی پر پرواز، اگر برگردی!

پیش چشمان تو ای آینه رو، اشعارم

باز هم می‌کند اعجاز اگر برگردی!

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۲ ، ۱۱:۳۶
حسام الدین

تشرف علی بن مهزیار اهوازی به محضر قلب عالم امکان حضرت ولی عصر ـ ارواحنا له الفداء ـ


شیخ طوسی (ره) در کتاب غیبت از حبیب بن محمد بن یونس بن شاذان صنعانی روایت نموده که گفت : وارد شدم بر علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی، و از بازماندگان امام حسن عسکری ( علیه السّلام ) سؤال کردم ؛ علی بن مهزیار گفت : برادر مطلب بزرگی را پرسیدی. من بیست مرتبه به حج بیت اللَّه مشرف گشته ام، در تمام این سفرها قصدم دیدن وجود نازنین حضرت ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) بود ولی در این بیست سفر راه به جائی نبردم تا آنکه شبی در بستر خود، خوابیده بودم دیدم کسی میگوید : ای علی بن ابراهیم ! خداوند بتو فرمان داده که امسال نیز حج کنی ! آن شب را هر طور بود بصبح آوردم و صبح در کار خود می اندیشیدم و شب و روز مراقب موسم حج بودم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۲ ، ۱۷:۰۳
حسام الدین

 

ای ز هستی تو پیدا شده هستی ز عدم

باشد از عشق تو ویرانة ما باغ ارم

زنده از مهر رخت هر دل پژمرده ز غم

از پس پرده برون آی تو ای شاه امم

بر جراحات بنه مرهمی از روی کرم

تار و پود دل عشاق تو بگسست ز هم

 

عشق دردیست که داروش وصالست ، وصال

 

تو شه کشور غیبی و مه برج شهود

ممکناتند رعیت ، توئی آن شاه ودود

جمله آفاق بود ظل و تو ذی ظل وجود

مانده احکام معطل ، شده متروک حدود

وقت آن آمده کز آینه زنگار زدود

موسی آسا بنما غرق تو فرعون و جنود

 

کید فرعون مگر غیر ضلالست ، ضلال

 

کی شود مهر درخشنده سر آرد بیرون

یا که گلزار رسالت ثمر آرد بیرون

کی شود بحر ولایت گهر آرد بیرون

یا که آن شه رخ همچون قمر آرد بیرون

کی شود لعل تو شیرین شکر آرد بیرون

تا ز دلهای محبان شرر آرد بیرون

 

آری اصلاح جهان بی تو محالست ، محال

 

اجنبی حمله نموده ست به ایران شاها

تا برد از همگان گوهر ایمان شاها

خانة رحم و مروت شده ویران شاها

جای حق گوی بود گوشة زندان شاها

چاه شد جایگه یوسف قرآن شاها

 

دل زهجران تو در رنج و ملالست ، ملال

 

روز روشن ز فراق تو به ما گشت چو شام

باشد این شب بسر آید ، شود این هجر تمام

تا تو آزاد نسازی بود این داد مدام

شمع را نیست به جز سوختن و گریه مرام

بی تو ای شاه ببایست بر اسلام سلام

جعفری گرچه بود منقصتش فوق کلام

 

لیک مدح تو ورا عین کمالست ، کمال


اثر طبع حضرت علامه مرحوم سید احمد جعفری قدس سره الشریف

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۲ ، ۱۱:۴۵
حسام الدین