صبح قریب

صبح قریب
آخرین مطالب

۴ مطلب با موضوع «رضویات» ثبت شده است

پیامبر خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ : سَتُدفَنُ بَضعَهٌ مِنّی بأرضِ خُراسانَ، لا یَزُورُها مُؤمِنٌ إلاّ أوجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّهَ ... زود باشد که پاره ای از تن من در خاک خراسان دفن شود، هیچ مؤمنی آن را زیارت نکند مگر آن که خداوند بهشت را بر او واجب گرداند. « حکمت نامه پیامبر اعظم صلَّی الله علیه و آله ، ج 4 ، ص 300 ».



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۲ ، ۱۹:۱۱
حسام الدین




همه عمر بر ندارم سر ازین خمار و مستی

که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی

 

آنچه که در ادامه می‌آید شرح حال یکی از این جوانان‌پاک ضمیر است که با اعجاز رضوی از کانادا راهی مشهد الرضا ( علیه السلام ) می‌شود تا با محبوب خویش ملاقاتی داشته باشد، این کرامت عجیب از کتاب « کرامات امام رضا از زبان بزرگان » به نقل از حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی انصاری نقل می‌شود :

همه چیز از جشن میلاد شروع می‌شود

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۲ ، ۱۷:۴۱
حسام الدین

عشق رسوایی محض است که حاشا نشود

عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

شرط اول قدم آن است که مجنون باشیم

هر کسی در به در خانه ی لیلا نشود

دیر اگر راه بیفتیم، به یوسف نرسیم

سرِ بازار که او منتظر ما نشود

لذت عشق به این حسِّ بلا تکلیفی ست

لطف تو شاملم آیا بشود؟ یا نشود؟

من فقط رو به روی گنبد تو خم شده ام

کمرم غیر درِ خانه ی تو تا نشود

هر قَدَر باشد اگر دورِ ضریح تو شلوغ

من ندیدم که بیاید کسی و جا نشود

بین زوّار که باشم کرمت بیشتر است

قطره هیچ است اگر وصل به دریا نشود

مُرده را زنده کُنَد خوابِ نسیم حرمت

کار اعجاز شما با دَمِ عیسا نشود

امن تر از حرمت نیست، همان بهتر که

کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود

بهتر از این؟! که کسی لحظه ی پابوسیِ تو

نفس آخر خود را بکِشد پا نشود  

دردهایم به تو نزدیک ترم کرده طبیب

حرفم این است که یک وقت مداوا نشود!

من دخیلِ دلِ خود را به تو طوری بستم

که به این راحتی آقا گره اش وا نشود

بارها حاجتی آورده ام و هر بارش

پاسخی آمده از سمت تو، الّا نشود

امتحان کرده ام این را حرمت، دیدم که

هیچ چیزی قسم حضرت زهرا نشود

آخرش بی برو برگرد مرا خواهی کُشت

عاشقی با اگر و شاید و اما نشود

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۳۲
حسام الدین

اینک که در پگاه دمیدن هشتمین بهار، آسمان در کام زمین صبوحی سرور می ریزد و ملکوت بر تارک ملک عنبر و مشک می بیزد و زمان جان خویش را در این رستخیزَ ناگهان از گرد و غبار جهالت و نادانی می شوید. دست افشان و پای کوبان بر آستان ارادت سلطان خوبان هم نوا با مرغان قدس زمزمه می کنیم که:

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۲ ، ۱۲:۲۸
حسام الدین