صبح قریب

صبح قریب
آخرین مطالب

تمثل نوری فاطمی

پنجشنبه, ۲۲ اسفند ۱۳۹۲، ۰۹:۳۷ ب.ظ

روی سدیر صیرفی عن ابی عبدالله ـ علیه السلام ـ عن رسول الله ـ صلی الله علیه و آله وسلم ـ : « خلق اللّه نور فاطمه قبل ان یخلق الارض والسّماء، فقال بعض الناس : یا نبیّ الله فلیست هی انسیّه؟ فقال ـ صلی اللّه علیه و آله ـ : فاطمه حوراء انسیّه، قالوا : یا نبیّ اللّه فکیف هی حوراء انسیّه؟، قال : خلقها اللّه عزّوجلّ من نوره قبل ان یخلق ادم اذ کانت الارواح فلمّا خلق الله آدم عرضت علی آدم، قیل : یا نبیّ اللّه و این کانت فاطمه؟، قال :کانت فی حقّه تحت ساق العرش، قالوا : یا نبیّ اللّه فما کان طعامها؟،  قال: التسبیح والتقدیس والتهلیل » ... ترجمه ـ سدیر صیرفی از امام صادق ـ علیه السلام ـ از پدران بزرگوارش ـ علیهم السلام ـ نقل میکند که رسولخدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود : خداوند متعال نور فاطمه را آفرید پیش از آنکه آسمان و زمین را بیافریند، بعضی از اصحاب سئوال نمودند که : ای پیغمبر خدا پس فاطمه از سنخ انس نیست ؟ حضرت ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در پاسخ فرمود : فاطمه حوراانسیّه است (یعنی انسانی به صفت حور) ، گفتند : ای پیغمبر خدا چگونه حوراء انسیّه است؟ حضرت ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود : خدای عزوجل پیش از آنکه آدم را بیافریند او را از نور خود آ فرید آن هنگام که ارواح بودند، پس زمانیکه آدم را آفرید بر آدم عرضه داشته شد ، گفته شد : ای پیغمبر خدا در آن وقت فاطمه در کجا بود؟ حضرت ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود : در حقّه ای در زیر ساق عرش، گفتند : ای پیغمبر خدا خوردنی او چه بود؟ حضرت ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود : طعام او تسبیح و تقدیس و تهلیل بود. بحارالانوار، علامه مجلسی ، جلد دهم ؛ نزهه الابرار، سید هاشم بحرانی و معانی الاخبار، شیخ صدوق ( رضوان الله علیهم اجمعین ) .

در تبیین حدیث تذکرنکاتی چند الزامی به نظر میرسد :

1ـ اولاً باید توجه داشت که مراد از خلقت نوری « تمثل نوری مجرد » آن بزرگوار است، نه « مقام نورانیت » وی، زیرا ازمقام نورانیت که همان مقام ولایت کلی است به خلقت تعبیر نمیشود. احادیث وارده از اهلبیت ـ علیهم السلام ـ در اینباره شاهد بر این است.، چنانکه در احادیثی ازین سنخ تعبیراتی نظیر آن بیان شده است بعنوان مثال در روایتی میفرماید : « انی خلقتک... من شبح » و در حدیث دیگری به « الارواح قبل الاجساد » تعبیر شده و نهایتاً در حدیثی می فرماید : خلق الله محمدا و عترته اشباح نور بین یدی الله قلت : و ما الاشباح؟ قال : ظل النور، ابدان نورانیه بل ارواح ... خداوند، محمد و عترتش را به صورت شبح های نورانی در برابرش خلق نمود. راوی می گوید عرض کردم : اشباح چیست؟ حضرت فرمود : سایه ی نور، بدنهای نورانی، بلکه ارواح نورانی هستند. بنابراین، بعید نیست که تعبیر« اذ کانت الارواح » اشاره به مراتب خلقتهای نوری و تمثلی حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ پیش از خلقت نوری دیگر موجودات داشته باشد.

2ـ در توضیح عبارت « ... خلقها الله عز و جل من نوره ... » باید گفت : اهل تحقیق میدانند که هیچ امری از حضرت حق سبحانه ایجاد و بروز و ظهور پیدا نمیکند مگر به اسمی از اسماء الهی، و اسم نیز از مسمی جدا نیست، چنانکه حضرت علی ـ علیه السلام ـ در دعای کمیل به پیشگاه الهی عرض می کند : « و باسمائک التی غلبت (ملات) ارکان کل شیء... و بنور وجهک الذی اضاء له کل شیء...» ... (پروردگارا، از تو درخواست میکنم)... به اسمائت، که بر ارکان و شراشر وجود هر چیزی غالب و چیره است (ارکان و شراشر وجود هر چیزی را پر کرده است) ... و به نور وجه تو، که هر چیزی به آن روشن و نورانی است ... بنابراین، خلقت نوری فاطمه ـ علیهاالسلام ـ نیز به خلقت و ایجاد و اراده حق ظهور یافته است، لذا نمیتواند از نور او جدا باشد.

3 ـ در توضیح عبارت « ... التسبیح والتقدیس والتهلیل والتحمید ... » باید توجه داشت که : اولاً : تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید، همان تسبیحات اربعه ی مشهور« سبحان الله، والحمد لله، و لا اله الا الله، والله اکبر » است که از « تکبیر » به« تقدیس » تعبیر شده. و این خود بیانگر آن است که معنای حقیقی تکبیر، همان تقدیس است، چنانکه در ذیل بیان خواهیم کرد. و ثانیا : بازگشت معنای تقدیس و تکبیر و تهلیل و تحمید به اعتباری به « تسبیح » است، چنانکه روایاتی که از مجموع آنها به تسبیحات اربعه تعبیر شده است، ، به همین معنا اشاره دارد. و اما اینکه چگونه معانی اینها به تسبیح بر میگردد؟ باید گفت : تسبیح، به معنای منزه دانستن حضرت حق ازآلایشها و نقائص صفات عوالم امکانی است، در عین اثبات تمامی کمالات و خوبیها برای حق تعالی.

تقدیس، در عین اثبات اسماء و صفات برای حق سبحانه و تعالی، اعتقاد به عینیت اسماء و صفات با ذات حق تعالی و منزه دانستن او از کثرت صفات و وحدت ذات است که این همان معنای تکبیر است. چنانکه امام صادق ـ علیه السلام ـ در رد کسی که گمان می کرد معنای تکبیر « الله اکبر من کل شیء » ... خداوند، بزرگتر از هر چیزی است، میباشد، فرمودند : آیا آنجا ( یعنی در عوالم ربوبی ) چیزی بوده تا خداوند (با او مقایسه شود و) بزرگتر باشد و سپس خود معنای صحیح تکبیر را بیان نمود و فرمود : « الله اکبر من ان یوصف ... خداوند، بزرگتر از آن است که توصیف شود» و این به آن معنا نیست که حق تعالی صفت ندارد، زیرا قرآن کریم خداوند را به صفات بسیاری توصیف نموده است، بلکه به معنای آن است که خداوند صفات زائد و جدای از ذات ندارد و صفاتش عین ذات اوست. و از اینجاست که مولی الموحدین، علی ـ علیه السلام ـ می فرماید : « کمال توحیده الإخلاص له، و کمال الإخلاص له نفی الصفات عنه، لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف، و شهاده کل موصوف انه غیر الصفه : فمن وصف الله سبحانه، فقد قرنه » ... بالاترین مرحله توحید خداوند، اخلاص برای اوست و کمال اخلاص، نفی صفات از او، زیرا هر صفتی شاهد بر مغایرت و دوگانگی با موصوف، و هر موصوفی گواه بر مغایرت با صفت است. پس هر کس حق سبحانه را توصیف کند، او را قرین و همتای چیز دیگری قرار داده است... بنابراین معنای تقدیس و تکبیر نیز به تسبیح بازگشت میکند.

تهلیل « لا اله الا الله »، یعنی : اعتقاد و اذعان به اینکه تنها ذاتی که صلاحیت معبود بودن و پرستش را دارد، همانا ذات اقدس الهی است، و به معنای ظریفتر، تنها حقیقتی که در عالم، قائم به خود می باشد، فقط خداست. و هر چه جز او، پرتو و تجلی اوست و قیام و بستگی به او دارد، بنابراین، تهلیل نیز از این جهت که در مقام نفی آلهه و متوجه نیستی و اعتباری بودن عالم میباشد خود، تسبیح است.

تحمید « الحمد لله »، یعنی : تمامی ستایشها و ستایش کامل و محض، مختص حضرت حق، و از او و به اوست، زیرا تمامی کمالات مظاهراو، و به اوست، لذا اگر مخلوقی ستایش شود، در واقع حق سبحانه که محض کمال و کمال محض میباشد، ستایش شده است، بنابراین، تحمید نیز به تسبیح بازگشت میکند.

4- اما درباره ی اینکه چگونه غذای فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ در عوالم نوری، تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید بوده و در یک کلمه تسبیح است؟ باید گفت : با توجه به اینکه، غذا و خوراک هر عالمی متناسب با آن عالم است، لذا غذای عوالم مجرد نباید از نوع غذاها و خوراکیهای عالم ماده و طبیعت باشد. و نیز با توجه به اینکه موجودات مجرد دائما مستغرق در توجه به فقر و نیستی و احتیاج خود هستند لذا تنها حجابی که در آن عوالم فرض میشود، همان « توجه به این توجه » است که این انوار مقدسه با تسبیح و تقدیس و تهلیل و تحمید، ریشه این توجه را زدوده و همواره مستغرق در ذکر و شهود حضرت حق سبحانه میباشند.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۲
حسام الدین

نظرات  (۲)

سلام خیلی عالی بود انشاءاله مطالب جدیدرو زودتر بگزارین ممنون التماس دعا
سلام گرچه دیرخواندم مطلب پربارتان رالیکن آنقدرزیبا بودکه من به قدر فهم خودم لذت بردم. اجرکم عندالله

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">